گندم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زنان در حکومت امام زمان (عج)

29 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://intjz.net/maqalat/sh-naqshe%20zanan.htm

نقش زنان در دوران حکومت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف):

ظهور و حكومت حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز بسان بعثت رسول(صلي الله عليه و آله) تحولات عظيمى را در پى خواهد داشت و از جمله زن امروز را كه با آب و رنگى مدرن‏تر به دوران جاهليت باز گردانده شده را وارد مرحله جديدى از كرامت و شخصيت خواهد نمود.

زنان در دوران پيروزي وحاکميت عدل مهدي(عليه السلام) حرکت و رشد چشمگيري خواهند داشت. آنان چنان از علم و معارف اسلامي بهره مي‌برند که حرکات و رفتارشان، بر اساس قانون خدا است. بر اين پايه به بهترين وجه ممکن به تربيت فرزندان با ايمان(در کنار حرکت فرهنگي خود) اقدام مي‌کنند. امام باقر(عليه السلام)فرمود: در زمان امام مهدي(عليه السلام) به شما حکمت داده مي‌شود، تا آنجا که زن در درون خانه‌اش مطابق کتاب خدا و سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله) قضاوت مي‌کند". همچنين در آن دوران زنان از امنيّتی بی نظير برخوردار خواهند بود و بيش از هر زمان ديگری در طول تاريخ از دست ظلم و تجاوز انسانهای شرور در امان خواهند بود تا جايي که در روايت آمده است: «راه ها به گونه اي امن مي شود که زنان جوان از جايي به جاي ديگر، بدون همراه داشتن محرمي سفر مي کنند و از هر گونه تعرض و سوء نظر در امان هستند.

همچنين امير مومنان در روايتی مي فرمايد: هرگاه قائم ما قيامت کند درندگان با انسان ها کاري ندارند تا جايي که زني از عراق به شام مي رود بدون اين که درنده اي او را نگران سازد و يا از درنده اي بترسد. همچنين قتاده مي گويد «زني به همراه پنج زن ديگر بدون داشتن مردي به حج مي روند و از چيزي ترس ندارند . عدي بن حاتم نيز در روايتی نقل می¬کند: به يقين روزي فرا مي رسد که زني ناتوان به تنهايي از حيره ( نزديکي نجف) به زيارت خانه خئا مي رود و از کسي جز خدا نمي ترسد.


ادامه »

 1 نظر

غیبت کبری

29 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://intjz.net/maqalat/sh-naqshe%20zanan.htm

 

نقش زنان در دوران غيبت کبري( قبل از ظهور):

عصر غيبت کبري با انتهاي غيبت صغري شروع می¬شود. غيبتی که توسط اعلان شخص امام زمان(عليه السلام) در سال 329 هجري صورت گرفت. حضرت در نامه اي به علي بن محمد سمري از انتهاي سفارت او و شروع غيبت کبري خبر داد. عصر غيبت کبري داراي شرائط و خصوصياتي است که به برخي از آن¬ها اشاره مي کنيم:

1- جدا شدن مسلمانان در ظاهر از رهبر و امام خود

2-گسترش ظلم و ستم در روي زمين

3-تاکيد الهي بر امتحان امت اسلامي.(1)

نقش زنان قبل از ظهور، مانند ديگر افراد جامعه مي توانند در جامعه نقش داشته و در صحنه‏ هاي سياسي و اجتماعي حضور فعال داشته باشند. امروزه در جمهوري اسلامي ايران زنان در تعيين سرنوشت جامعه تاثير گذار بوده و با پذيرش بخشي از مسئوليت‏ها حضور خويش را در صحنه‏ هاي مختلف پررنگ نموده ‏اند. از سوي ديگر زنان مي توانند با انجام وظايف دوران غيبت، زمينه ظهور امام زمان(عليه السلام) را فراهم کنند. بنابراين نقش زنان قبل از ظهور در زمينه سازي ظهور امام و حضور در صحنه‏ هاي مختلف از جمله صحنه¬هاي فرهنگي، خانوادگي، سياسي و اجتماعي و… جلوه مي کند. کسب آگاهي هر چه بيشتر، ايجاد آمادگي در خود و ديگران، تربيت فرزندان و آشنا نمودن آنها با حضرت مهدي(عليه السلام) و ايجاد عشق و شور در آنها، بخشي از اين نقش مهم مي باشد. امّا برای موفقيّت در به انجام رساندن اين رسالت بزرگ زنان همانند ديگر اصحاب آن حضرت بايد به تحصيل صفات و ويژگی هايي همّت گمارند که در روايات معصومين(عليهم السلام) به آن اشاره شده است.


ادامه »

 نظر دهید »

غیبت صغری

29 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://intjz.net/maqalat/sh-naqshe%20zanan.htm

نقش زنان در دوران غيبت صغري:

در دوران سخت غيبت صغري، در روزهايي که شيعيان پس از دويست و شصت سال با يک آزمايش بزرگ رو به رو بودند و مي بايست با غيبت امام خو کنند، يک زن به عنوان مفزع و پناه معرفي مي شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکري(عليه السلام) است. در اين دوره، اگر چه امام هادي و امام حسن عسکري(عليهماالسلام) زمينه غيبت را از پيش فراهم کرده بودند و شخصيت هاي مورد اعتمادي همانند عثمان بن سعيد عمري و پسرش محمد بن عثمان رابه عنوان وکيل معرفي کرده بودند، به دلايلي از موقعيت مادر امام حسن عسکري(عليه السلام) معروف به «جدّه»، استفاده شد و وي پناه شيعه معروف گرديد.

ازگفتگوي احمد بن ابراهيم با «حکيمه» دختر امام جواد(عليه السلام) برمي آيد که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکري(عليه السلام) همچنان بسياري از کارها به دست مادر بزرگوار امام حسن عسکري(عليه السلام) انجام مي شده است ولي در حقيقت ازطرف حضرت حجة بن الحسن(عليه السلام) و به فرمان آن حضرت صورت مي گرفته است. شيخ صدوق(رحمة الله عليه) از احمد بن ابراهيم نقل کرده است که در سال 262 ه.ق، بر حکيمه دختر امام جواد(عليه السلام) وارد شدم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسيدم. او همه آنها را يکايک شمرد و آنگاه حجة بن الحسن بن علي را نيز نام برد… از او پرسيدم: اين فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غيب است. گفتم پس شيعه به چه کسي پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکري(عليه السلام). سپس افزود: اين دستور از سوي امام حسن عسکري(عليه السلام) و به پيروي از امام حسين (عليه السلام) صورت گرفته است زيرا امام حسين( عليه السلام) در ظاهر براي حفظ جان فرزندش امام سجاد(عليه السلام) به خواهرش زينب کبري (عليهاسلام) وصيت کرد و درنتيجه تا مدتي هرآنچه از امام زين العابدين(عليه السلام) صادر مي شد به حضرت زينب(عليهاسلام) نسبت داده مي شد تا امر پنهان باشد. و حساسيت ها نسبت به امام سجاد(عليه السلام) کمتر شود. اين امتياز براي جدّه باقي بود تاآنکه کساني مانند «عثمان بن سعيد» و ديگر سفرا و نايبان خاص امام زمان(عليه السلام) در بين شيعيان شناخته شدند و منزلت يافتند.

پس از شهادت امام عسکري(عليه السلام) يک بانو، نظر دستگاه خلافت بني عباس را نسبت به تعقيب امام زمان تغيير داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکري(عليه السلام) فرزند خردسالي از آن حضرت باقي مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگيري صيقل (يکي از کنيزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه براي اين که موضوع براي آنها پوشيده ماند، گفت من حامله هستم. از اين رو آن کنيز را به دست «أبي الشوارب»، قاضي وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتي که صيقل زيرنظر قاضي نگهداري مي شد دستگاه خلافت با مرگ عبيد بن خاقاني و شورش صاحب الزنج روبه رو شد و صيقل از وضعيت آشفته سود جست و فرار کرد(1)



1. شيخ صدوق، محمد بن علی بن الحسين، کمال الدين، ج 2، ص50؛ الطوسی، محمد بن الحسن، الغيبة، ص 138

 نظر دهید »

یاری امام عصر

29 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://www.sahebzaman.org/emam-zaman/emam-zaman-article/888-zanan-qeybat.html

 

یاری امام عصر (عج):

همه‌ی شیعیان امام شناس اعم از زن و مرد موظف به یاری امام زمانشان هستند همه باید در عمل، مبلّغ دین باشند چرا که وظیفه‌ی تبلیغ و معرفی امام زمان خاص مردان نیست و بانوان نیز باید در امر تبلیغ و معرفی امام زمان با مردان سهیم باشند پس برای اینکه بتوانند این وظیفه‌ی خویش را به خوبی ادا کنند باید در درجه اول خودشان عامل به دستورات دین باشند و روح ورع یا مراقبت دین را در خود تقویت نمایند کسی که می خواهد با عمل خود به تبلیغ دین بپردازد باید تا آنجا که می‌تواند ورع و دین داری را رعایت کند؛ برخی از این رعایت‌ها ویژه‌ی خانم‌هاست که متأسفانه گاهی اوقات آن چنان که شایسته‌ی زنان شیعه است رعایت نمی‌شود و این عدم رعایت اگر رواج پیدا کند سبب می‌شود که بعضی از ارزش‌های صحیح در میان افراد متدین به صورت معکوس جلوه کند. اما کسانی که می‌خواند واقعاً امام زمان خود را یاری کنند باید در درجه اول وظایف خود را خوب بدانند و سپس با عمل به آن‌ها رضای اهل بیت را جستجو نمایند حتی اگر به مخالفت با آنچه در بین مردم رایج است بیانجامد و با ارزش‌های ساختگی در جامعه تعارض داشته باشد در اینجا به بیان برخی از مسائل می‌پردازیم که مخصوص بانوان است و به دینداری آن‌ها مربوط می‌شود تا انشاء الله بتوانند با آگاهی بهتر نسبت به وظایف خویش راه پیاده کردن ورع را بیشتر بشناسند و به آن کامل‌تر عمل کنند: سیره‌ی عملی حضرت زهرا(س) می‌تواند بهترین منبع برای خانم‌ها در جهت شناخت وظایف خاص ایشان باشد از امام صادق(ع) نقل شده است که: امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نزد پیامبر رفتند تا ایشان در مورد وظایف خاص هر کدام حکم فرمایند. پیامبر(ص) چنین فرمودند که حضرت فاطمه کارهای داخل منزل را انجام دهند و امیرالمؤمنین وظایف خارج از منزل را بر عهده گیرند ایجا بود که حضرت زهرا فرمودند: « فلا یعلم ما داخلنی من السرور الّا الله بِاکفائی رسول الله تحمُّلُ رِقابِ الرّجال». جز خدا کسی نمی‌داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا تماس و برخورد داشتن با مردها را از عهده‌ی من برداشتند.


ادامه »

 نظر دهید »

ترجمه و شرح خطبه فدك حضرت زهرا (س)

15 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8902080467

«فدك» نمادِ معنايى بزرگ است كه هرگز در محدوده يك قطعه زمين نمى‏ گنجد و همين معنا رمزى است كه درگيرى را از مخاصمه سطحى و محدود، به مبارزه‏اى سياسى تبديل كرد.

منازعه فدك در واقع، فرياد اعتراض يادگار رسول خدا (صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله) به انحراف پديد آمده در جهان اسلام است. «خطبه فدك» علاوه بر قاطعيت فاطمه زهرا( عليهاالسلام ) در حق‏خواهى نسبت به ارث خويش، بيش از پيش بيان روشن دفاع از حضرت على (عليه‏السلام )است و انتقاد از بى‏وفايى و خيانت مردمان نسبت به حق صريح اهل بيت (عليهم‏ السلام).

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7

 نظر دهید »

خطبه فدكیه تفسیرى بر آیات قرآن كریم

15 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://www.adsearch.ir/show.aspx?ad=t_123824

علاّمه مجلسى از شیخ بزرگوار و ثقه، صدوق(ره)، روایت كرده است كه در دوران شدت و غلبه بیمارى حضرت زهرا(علیهاالسلام)، زنان مهاجران و انصار به عیادت ایشان رفتند، و جویاى احوال ایشان شدند و پرسیدند: در این حال بیمارى، چگونه سر مى‏كنید؟ حضرت بدین‏گونه پاسخ گفت: «به خدا سوگند! روزگارم سر مى‏شود و حالم به گونه‏اى است كه از دنیاى شما ناخشنود و از مردان شما خشمگین و ناراحتم …«لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُون»(مائده:80) و بد چیزى است آنچه كه نفوسشان مقدّم داشته؛ چرا كه موجب خشم و غضب الهى شده و در عذاب جاودانه‏اند.

… واى بر آنها! چگونه خلافت را از پایگاه استوار رسالت و پایه‏هاى محكم نبوّت و محل نزول وحى امین و انسان آگاه به امر دین و دنیا منحرف كرده، دور ساختند؛«أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِین»(زمر: 15) آگاه باشید كه این همان زیان و خسران آشكار است.

در امر شفّاف‏سازى سیاسى و بازشناسى حق خلافت، حضرت زهرا(علیهاالسلام) هر محملى را براى این ادعا برمى‏گزیند تا بتواند از تحریف و انحرافى كه به وسیله حكومت تازه روى كار آمده پرده برداشته، اتمام حجّت نماید و مسئولیت خود را در یارى دین و كیان و مركزیت آن یعنى حضرت على(علیه‏السلام) ادا نماید و این مسئله را در خطبه «فدك» در مسجد و خطبه «عیادت» تصریح نموده، بدون ابهام و پیچیدگى، نظریاتش را بیان مى‏كند.

… پس اى كاش بینى مردمى كه«یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا»(كهف: 104) مى‏پندارند كار نیك انجام مى‏دهند، به خاك مالیده شود.«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لایَشْعُرُون»(بقره: 12)؛ آگاه باشید كه آنان تبهكارند و خود نمى‏فهمند.«أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لایَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدى فَمَا لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُون»(یونس: 35)؛ آیا آن كس كه به درستى و راستى هدایت مى‏كند براى پیروى شایسته‏تر است، یا آن كس كه خود هدایت نیافته باشد؟ پس شما را چه شده است؟ چگونه قضاوت مى‏كنید؟
حضرت موسى بن جعفر علیهما‏السلام نیز پس از آن كه هارون‏الرشید اصرار كرد كه «فدك» را از او بپذیرد، فرمود: من آن را از تو نمى‏گیرم، مگر با تمام حدود و مرزهایش. هارون‏الرشید پرسید: حدودش چیست؟ فرمود: حد اول عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم آفریقیّه، حد چهارم كناره دریا از خزر تا ارمنیّه. هارون گفت: دیگر چیزى براى ما باقى نماند. حضرت فرمود: من به تو گفتم كه اگر حدودش را مشخص سازم، تو پس نخواهى داد.

سوگند به خداوندگارت كه شتر این فتنه آبستن شده، به همین زودى خواهد زایید و شما قدح خونین و سمّ مهلك آن را خواهید دوشید. در آن هنگام «یَخْسَرُ الْمُبْطِلُون»(جاثیه: 27) یاوه‏سرایان و تبهكاران زیان خواهند دید، و آیندگان پیامد سنّت‏هاى گذشتگان را خواهند دید و در آن هنگام، به خاطر رضایت خاطر جمعى، خود را آماده فتنه و آشوب كنید و به شمشیرى برّان و هرج و مرج فراگیر و خودكامگى ستمگران نوید دهید!سهمیه‏هایتان را اندك خواهند داد و محصولات كشاورزى‏تان را خود درو خواهند كرد. واى بر شما! كه در آن هنگام در چه شرایطى به سر مى‏برید! دل‏هایتان كور گشته‏اند. آیا ما شما را الزام و اجبار نماییم، در حالى كه خود اكراه دارید؟«فَعُمِّیَتْ عَلَیْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَ أَنتُمْ لَهَا كَارِهُون.»(هود: 28)1
حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا(علیهاالسلام) با اصرار و پافشارى نسبت به «فدك»، هدفش آن بود كه زمینه را براى حضرت على(علیه‏السلام) در مطالبه حق پایمال شده‏اش آماده سازد و در واقع، «فدك» و خلافت با یكدیگر همراه و در یك مسیر قرار گرفته بودند؛ چنان ‏كه بعدها كلمه «فدك» عنوان بزرگ‏ترى پیدا كرد كه منحصر به یك سرزمین مزروعى كه در زمان رسول خدا محدود و معیّن بود، نمى‏شد، بلكه موضوع فدك هم‎پاى خلافت و تمام دفترچه و پرونده اسلام شد.

ابن ابى الحدید و طبرى از عمر بن خطّاب روایتى آورده‏اند كه متضمّن این موضع‏گیرى نسبت به حضرت على (علیه‏السلام) و حضرت زهرا(علیهاالسلام) مى‏باشد. عمر بن خطّاب به ابن عبّاس مى‏گوید: «آیا مى‏دانید كه چه چیز باعث شد پس از محمد، قومتان(قریش) توجهى به شما نكنند؟ آنان از این كه نبوّت و خلافت در شما جمع شود و بدین‏وسیله، بر قوم خود فخر و مباهات كنید خوششان نمى‏آمد. بنابراین، قریش براى خود فكرى كرد و به نتیجه رسید.»2

سوگند به خداوندگارت كه شتر این فتنه آبستن شده، به همین زودى خواهد زایید و شما قدح خونین و سمّ مهلك آن را خواهید دوشید. در آن هنگام«یَخْسَرُ الْمُبْطِلُون»(جاثیه: 27) یاوه‏سرایان و تبهكاران زیان خواهند دید، و آیندگان پیامد سنّت‏هاى گذشتگان را خواهند دید و در آن هنگام، به خاطر رضایت خاطر جمعى، خود را آماده فتنه و آشوب كنید و به شمشیرى برّان و هرج و مرج فراگیر و خودكامگى ستمگران نوید دهید! سهمیه‏هایتان را اندك خواهند داد و محصولات كشاورزى‏تان را خود درو خواهند كرد.

و پیداست كه حزب حاكم بر تمام حقوق سیاسى بنى هاشم دست گذارده، تمام امتیازات مادى و معنوى آنان را لغو ساخته بود و نسبت به اموال نیز بنى‏هاشم را از فدك و میراث و خمس(سهم ذوى‎القربى) محروم ساخته، آنان را مانند دیگر مردم به شمار آوردند. بنى‏هاشم و در رأس آنان، على ابن ابى‏طالب (علیه‏السلام) نمى‏توانستند خود نسبت به مطالبه حقوق مغضوب خود اقدامى كنند. حضرت زهرا (علیهاالسلام) رأسا اقدام به مطالبه حق خود و دیگر افراد بنى‏هاشم نمود. حضرت زهرا(علیهاالسلام) با اصرار و پافشارى نسبت به «فدك»، هدفش آن بود كه زمینه را براى حضرت على(علیه‏السلام) در مطالبه حق پایمال شده‏اش آماده سازد و در واقع، «فدك» و خلافت با یكدیگر همراه و در یك مسیر قرار گرفته بودند؛
در دوران شدت و غلبه بیمارى حضرت زهرا(علیهاالسلام)، زنان مهاجران و انصار به عیادت ایشان رفتند، و جویاى احوال ایشان شدند و پرسیدند: در این حال بیمارى، چگونه سر مى‏كنید؟ حضرت بدین‏گونه پاسخ گفت: «به خدا سوگند! روزگارم سر مى‏شود و حالم به گونه‏اى است كه از دنیاى شما ناخشنود و از مردان شما خشمگین و ناراحتم …
حضرت زهرا(س)

عمر بن خطّاب به ابن عبّاس مى‏گوید: «آیا مى‏دانید كه چه چیز باعث شد پس از محمد، قومتان (قریش) توجهى به شما نكنند؟ آنان از این كه نبوّت و خلافت در شما جمع شود و بدین‏وسیله، بر قوم خود فخر و مباهات كنید خوششان نمى‏آمد. بنابراین، قریش براى خود فكرى كرد و به نتیجه رسید.»

چنان ‏كه بعدها كلمه «فدك» عنوان بزرگ‏ترى پیدا كرد كه منحصر به یك سرزمین مزروعى كه در زمان رسول خدا محدود و معیّن بود، نمى‏شد، بلكه موضوع فدك هم‎پاى خلافت و تمام دفترچه و پرونده اسلام شد. دلیل بر این مطلب آن كه ائمّه اطهار(علیهم‏السلام) هنگام تحدید و تعیین مرزهاى «فدك»، آن را منحصر به آن روستا و مزرعه نكردند، بلكه ـ مثلاً ـ امیرالمؤمنین على علیه‏السلام آن را در زمان خود، به این عبارت تحدید نمود: «یك مرز فدك كوه اُحد است و مرز دیگرش عریش مصر، حدّ دیگر كناره دریا و مرز دیگر دومة‏الجندل» كه اینها حدود تقریبى جهان اسلام در آن دوران بودند و حضرت موسى بن جعفر علیهما‏السلام نیز پس از آن كه هارون‏الرشید اصرار كرد كه «فدك» را از او بپذیرد، فرمود: من آن را از تو نمى‏گیرم، مگر با تمام حدود و مرزهایش. هارون‏الرشید پرسید: حدودش چیست؟ فرمود: حد اول عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم آفریقیّه، حد چهارم كناره دریا از خزر تا ارمنیّه. هارون گفت: دیگر چیزى براى ما باقى نماند. حضرت فرمود: من به تو گفتم كه اگر حدودش را مشخص سازم، تو پس نخواهى داد.

از این‏رو،در امر شفّاف‏سازى سیاسى و بازشناسى حق خلافت، حضرت زهرا علیهاالسلام هر محملى را براى این ادعا برمى‌‏گزیند تا بتواند از تحریف و انحرافى كه به وسیله حكومت تازه روى كار آمده پرده برداشته، اتمام حجّت نماید و مسئولیت خود را در یارى دین و كیان و مركزیت آن یعنى حضرت على علیه‏السلام ادا نماید و این مسئله را در خطبه «فدك» در مسجد و خطبه «عیادت» تصریح نموده، بدون ابهام و پیچیدگى، نظریاتش را بیان مى‏كند و استحكام این كلام را در استناد پى در پى به آیات قرآن كریم پى‏ریزى مى‏نمایدو فصاحت و بلاغت و شیرینى بیان، روانى عبارت، نیرومندى استدلال و انسجام در گفتار، آوردن انواع و اقسام استعارات و كنایات، والایى سطح مطلب، تمركز نسبت به اصل هدف و در عین حال، تنوّع مباحث با پیچیدگى با آیات خدا، سخنش را جاودان و كلامش را درخشان و نبوغ و بینشش را پیش از پیش اظهار میدارد.

منابع:
1- محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 8، ص 109ـ 112.
2- ابن ابى الحدید، پیشین، ج 12، ص 53 / طبرى، پیشین، ج 5، ص 31.

 1 نظر

انتقال فدک به بیت المال

15 خرداد 1394 توسط گندم

پیوند: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AF%DA%A9

در خطبه فدکيه،حضرت فاطمه (س) خطاب به ابوبکر ضمن تصريح بر مالکيت خود بر فدک از وي حق خود را مطالبه مي‌کند که متن اين خطبه در منابع اهل سنت يافت مي‌شود.
چند روز پس از واقعه سقيفه ابوبکر اعلام کرد، فدک ملک شخصي نيست و نبايد در نزد دختر پيامبر بماند. به همين جهت عاملان فاطمه زهرا(س) را از فدک بيرون کرد.
فاطمه زهرا(س) ناچار نزد ابوبکر رفت و ميان آنان گفتگويي رخ داد:
ابوبکر! وقتي تو بميري ارث تو به چه کسي مي‌رسد؟
زنان و فرزندانم.
چه شده‌است که حالا تو وارث پيغمبري نه ما؟
دختر پيغمبر! پدرت درهم و ديناري زر و سيم به جا نگذاشته.
اما سهم ما از خيبر و صدقه ما از فدک چه مي‌شود؟
از پدرت شنيدم که «من تا زنده هستم در اين زمين تصرف خواهم کرد و چون مردم مال همه مسلمانان خواهد بود».
ولي پيغمبر در زندگاني خود اين مزرعه را به من بخشيده است.
گواهي داري؟
آري. شوهرم علي و ام ايمن گواهي مي‌دهند.
دختر پيغمبر! مي‌داني که ام ايمن زن است و گواهي او کامل نيست. بايد زني ديگر هم گواهي دهد. يا مردي را گواه بياوري.
و بدين ترتيب فدک به بيت المال انتقال داده شد .
اگر چه فاطمه به روايت ابوبکر اذعان نکرد و همچنان بر گرفتن عطاي خويش از پيامبر پافشاري به خرج مي‌داد.
در مورد حديث ارث نبردن پيامبران به گفته دانشمندان اهل سنت، تنها ابوبکر ادعا مي‌کند که اين روايت را از پيامبر شنيده‌است.از اين رو مورد مخالفت عده‌اي قرار مي‌گيرد:
برخلاف پافشاري ابوبکر بر شنيدن حديث «از ما پيامبران ارث برده نمي‌شود» از پيامبر, اهل بيت به مخالفت با آن پرداخته و وجود چنين حديثي را زير سؤال بردند.کار بدان جا مي‌کشد که حتي عمر به اين موضوع اذعان مي‌کند که علي بن ابي طالب و عباس عموي پيامبر، ابوبکر را دروغگو مي‌دانستند.
غیر از اهل بيت و عباس عموي پيامبر، تعدادي از همسران پيامبر نيز به ابوبکر، به خاطر نسبت دادن اين حديث اعتراض مي‌کنند.
مفسران اهل سنت از جمله فخر رازي، جارالله زمخشري، طبري و بيضاوي در تفسير آيات مربوط به ارث پيامبراني چون داود، زکريا، يحيي و سليمان، ضمن تأکيد بر مادي بودن اين ارثيه‌ها، سخن ابوبکر را نقض کرده‌اند.

ديدگاه اهل سنت:
اهل سنت اعتقاد دارند که بدخواهي از جانب ابوبکر نسبت به هيچ کسي، و به‌خصوص نسبت به فاطمه (س)نمي‌توانست وجود داشته باشد؛ او آماده بود ميراث فدک را به فاطمه(س) تسليم کند، مشروط بر اين که شاهدي عيني صحت حديثي را که اين کار را مجاز مي‌داشت گواهي کند.
اهل‌سنت عقيده دارند که ستاندن ميراث فدک، به معني کاملاً ظاهري بوده است؛ يعني ابوبکر امکاناً و در سطح مادي و به حکم وظيفه کاملاً ظاهري‌اش به عنوان پاسدار اصول شرعي يا پاسدار رعايت شرع، به صورت انتزاعي‌اش بپذيرد.
قضيه ارثي که به فاطمه داده نشد، تعارض ميان يک امر انتزاعي اصولي و يک مورد واقعي را که از مدار بيرون مي‌افتد، نشان مي‌دهد.

اهل‌سنت استدلال کرده‌اند[نيازمند منبع] که اگر فدک به ميراث رسيده بود، همسران و دختران ديگر پيامبر اسلام نيز از آن سهمي داشته‌اند؛ در حالي که ابوبکر سهمي از آن براي ايشان و حتي براي دخترش عايشه قائل نشد.
[نيازمند منبع] در روايتي از اهل تسنن آمده‌است که پيامبران ارث بر جاي نمي‌گذارند، و آن‌چه از ايشان بماند صدقه‌است.
تنها راوي اين حديث نيز شخص ابوبکر است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

گندم

ای پیر ترین جوان تاریخ بیا ....
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • نجم ثاقب,نقش بانوان در حکومت جهانی ولی عصر (عج)
  • مقایسه حج ابراهیمی با حج حسینی
  • آیا منتظر ظهور هستیم؟
  • دل نوشته
  • امام زمان
  • آشپزی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار وبلاگ

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس