غیبت صغری
پیوند: http://intjz.net/maqalat/sh-naqshe%20zanan.htm
نقش زنان در دوران غيبت صغري:
در دوران سخت غيبت صغري، در روزهايي که شيعيان پس از دويست و شصت سال با يک آزمايش بزرگ رو به رو بودند و مي بايست با غيبت امام خو کنند، يک زن به عنوان مفزع و پناه معرفي مي شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکري(عليه السلام) است. در اين دوره، اگر چه امام هادي و امام حسن عسکري(عليهماالسلام) زمينه غيبت را از پيش فراهم کرده بودند و شخصيت هاي مورد اعتمادي همانند عثمان بن سعيد عمري و پسرش محمد بن عثمان رابه عنوان وکيل معرفي کرده بودند، به دلايلي از موقعيت مادر امام حسن عسکري(عليه السلام) معروف به «جدّه»، استفاده شد و وي پناه شيعه معروف گرديد.
ازگفتگوي احمد بن ابراهيم با «حکيمه» دختر امام جواد(عليه السلام) برمي آيد که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکري(عليه السلام) همچنان بسياري از کارها به دست مادر بزرگوار امام حسن عسکري(عليه السلام) انجام مي شده است ولي در حقيقت ازطرف حضرت حجة بن الحسن(عليه السلام) و به فرمان آن حضرت صورت مي گرفته است. شيخ صدوق(رحمة الله عليه) از احمد بن ابراهيم نقل کرده است که در سال 262 ه.ق، بر حکيمه دختر امام جواد(عليه السلام) وارد شدم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسيدم. او همه آنها را يکايک شمرد و آنگاه حجة بن الحسن بن علي را نيز نام برد… از او پرسيدم: اين فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غيب است. گفتم پس شيعه به چه کسي پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکري(عليه السلام). سپس افزود: اين دستور از سوي امام حسن عسکري(عليه السلام) و به پيروي از امام حسين (عليه السلام) صورت گرفته است زيرا امام حسين( عليه السلام) در ظاهر براي حفظ جان فرزندش امام سجاد(عليه السلام) به خواهرش زينب کبري (عليهاسلام) وصيت کرد و درنتيجه تا مدتي هرآنچه از امام زين العابدين(عليه السلام) صادر مي شد به حضرت زينب(عليهاسلام) نسبت داده مي شد تا امر پنهان باشد. و حساسيت ها نسبت به امام سجاد(عليه السلام) کمتر شود. اين امتياز براي جدّه باقي بود تاآنکه کساني مانند «عثمان بن سعيد» و ديگر سفرا و نايبان خاص امام زمان(عليه السلام) در بين شيعيان شناخته شدند و منزلت يافتند.
پس از شهادت امام عسکري(عليه السلام) يک بانو، نظر دستگاه خلافت بني عباس را نسبت به تعقيب امام زمان تغيير داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکري(عليه السلام) فرزند خردسالي از آن حضرت باقي مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگيري صيقل (يکي از کنيزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه براي اين که موضوع براي آنها پوشيده ماند، گفت من حامله هستم. از اين رو آن کنيز را به دست «أبي الشوارب»، قاضي وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتي که صيقل زيرنظر قاضي نگهداري مي شد دستگاه خلافت با مرگ عبيد بن خاقاني و شورش صاحب الزنج روبه رو شد و صيقل از وضعيت آشفته سود جست و فرار کرد(1)
1. شيخ صدوق، محمد بن علی بن الحسين، کمال الدين، ج 2، ص50؛ الطوسی، محمد بن الحسن، الغيبة، ص 138